گاه نوشت

آخرین مطالب

دلم هنوزم خوشه بهت

سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۲۹ ب.ظ

دیوونگی یعنی من اینجا بشینم و به تو فکر کنم

قطعا عقلم هزار بار بهم میگ بهتر از تو هم هس ولی دلم خوشه به تو!

چی بگم من همیشه مغرور بودم ولی هیچ وقت خودخواه نه

ولی تو خودخواهی خیلی..

تموم باید کنم این جریانات فکری رو بچشم یه زندگی نو و تازه رو

_

یادم بمونه: اره نه اون 3 درصده.. متعادل :)

_

حال روحیم خیلی خوب نیس به محض بهتر شدن مینویسم واستون ترمک های عزیز😃

این پست هم مربوط به حال دل خودم بود و ربطی به دانشگا و رشته نداش😉

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۹
  • دلآشفت. ..

برای کنکور گذرونده های 98💛(پست دوم) (شهرغریب؟!!)

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۲۲ ب.ظ

سلام 

خوب سوالی ک ممکنه ذهنتونو درگیر کنه : برم شهر غریب یا نه؟ 

باید بگم ک اگر خانوادتون مشکلی با این قضیه نداره باید بگم ک دیگ بقیش برمیگرده به شخصیت خودتون.

اینک چقدر وابسته خانواده اید؟ شهر غریب من رو ک مستقل نبودم خیلی و تا سر کوچه به زور میرفتم رو پخته تر و مستقل تر کرد.

شاید اولش سخت باشه تنهایی قوی بودن:)))

ولی کم کم به نظرم میشه عادت کرد من طبق خودم میگم البته

چون هرکس خصوصیاتش فرق داره.

توجه یه ظرفیت درونی هم کنید اگ قراره بیاید دانشگاه لطفا لطفا حواستون به خودتون و 'نجابتتون' فارغ از اعتقادات باشید.

شهر غریب نشه واستون شهر ازادی و باعث شه خیلی راحت بگم' پاکیتونو از دست بدید'

چه پسر و چه دختر.. مطالعه گنید و کمک بگیرید ک بدونید خطای بزرگ نکنید

ممکنه وسوسه شید ولی خوب حواستون جمع باشه(تو پست های بعدی میگم بیشتر ایشالله)

تو شهر غریب شاید مجبور شید یه وقتایی دور از هم خوابگاهی ها زار زار بخاطر نبود پشتیبان گریه کنید..

ممکنه نتونید خیلی غذاهای درست و حسابی بخورید ! غذای خوابگاه ما خیلی خوشمزه نیست حقیقت..

ولی خب محیط دوستی خوابگاه؛ تجربه کنار زیادی ادم بودن؛ هم خوبه

پس برمیگرده به شخصیت خودتون

اگ خیلی وابسته خانواده هستید قبلش دو دو تا چهار تا کنید و بینید میزره دور شید یا ن..

خوابگاه بودن ادمو بزرگتر میکنه و شاید اندکی صبورترر

به نظر من بد نیست

من هم روزای خیلی سختی داشتم تو شهر غریب هم روزایی ک راضی بودم

پس به شخصیت خودتون بیشتر برمیگرده^_^

 

ایشالله پست بعدی هم چیزهای دیگم میگم براتون

سوالی داشتید در خدمتم🌿

ک بپردازم تو پست های بعد یا کامنت

  • دلآشفت. ..

حقیقت اومدم چن تا چیز رو رفع ابهام کنم واقعا دلم نمیاد نگم و ننویسم

الان هم ک درگیر کنکور و این حرفا هستید باید بگم ک 

گاهی میشه تو بهترین رشته(از نظر مردم😐) نبود و خوش و موفق بود!

نمونه بارزشم محمد ساکی ک پرستاری ازاد درود بوده و الان مدیر عامل شرکت دارویی هس! و مخترع چن تا دارو..

و کلی من داروساز میشناسم ک اندر خم یک کوچه اند و مثل باقی دکترها شدند

بی هیچ تفاوت اندکی حتی:)))))

پس فک نکنید فقط تو چن تا رشته خاصی ک جامعه بولد کرده براتون فقط میتونید بترکونید ..حرفم اینه به فکر علایقتون هم باشید

شما حتی اگ رتبه زیر100 شده باشید هم تا یه سال به به میشنوید کنار این به به ها بازم هستن یه عده ک میگن ببین دندان بهتر از پزشکی بودا! اشتبا کردی

یا مثلا مهندسی فلان بهتر از معماری بودا نمیتونی الان تغییر رشته بدی؟😐

هستن همچین ادمایی تا دنیا دنیاس!!!

پس بهتره بی خیال حرف مردم باشید تا حد امکان:)

برید پی علاقتون..

اعتماد به نفس داشته باشید حتی اگ مثلا تو فامیل فلان کس 3 رقمی شده و شما 4 رقمی

سرت رو بالا بگیرید ادامه بدید..

حالا اگ میرسی چیز مورد علاقت پس بسم الله برید دانشگا و به سلامتی

ولی اگر نه پس اذیت نکنید خودتونو و فارغ از تمام حرف ها به خانوادتون بگید میشه یه سال دیگم پشتم باشید؟ 

و دوباره بجنگید..

حتما الان تحقیق کنید حتی. درمورد رشته هایی ک دوس ندارید و احساس میکنید میارید

مثلا من بعد کنکور قبل اومدن رتبه ها از رشته ایکس متنفررر بودماا!

ولی بعد تحقیق خودم مشتاقانه جزو اولویت های پایین ترم زدم و راضی بودم:)

ممکنه رتبتون اومده و فلان قبول میشید ولی میگید اصن رشته های تیوری این جوری رو دوس ندارید و میخاید برید نئمثلا نقاشی

اگر میبینید میتونید کنار درستون برید لطفا لطفا درس رو ول نکنید

من میشناسم بجه هایی ک علوم پزشکی هستن ولی نقاش! شاعر! گیتار زن! و..  و خودم عاشق این ادمام:)))

...

 

 

حالا این حرفام ادامه داره چن وقت دیگ مینویسم دومیش رو

اگر سوالی هم دارید بپرسید میپردازم تو پست بعدی

 

  • دلآشفت. ..

بیش از حد گنگ

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۵۰ ب.ظ

صبر میکنم.. صبر و صبر و صبر
چشمام میخوره بهش:)))
خودشه! نکنه رویاس؟ خواب؟ توهم؟؟ :|
ولی نه خواب نیست!
خودمو کنترل میکنم و یه ساعت بعد .. میگم قبوله!
هیچ حرکت دیگه ای نمیکنم و فقط و فقط زل میزنم و نگاه میکنم
بعدم میرم پیش خانوادم با شادی:/ جوگیر شدم باز! :)) خداروشکر میکنم و اینبار از ته دل میخندم 
مونا بهم پیام میده و شوخی میکنه و منم و جوگیری دوباره و تمام و تمام
به وقتِ20ام! مینویسم ک یادم بمونه
 پ.ن: میدونم خیلیی گنگه این پست ولی من نمیتونم الان باز کنم موضوعو ولی به وقتش حتما میگم🙏
پ.ن2: چرا بعضی از استادای این طورین؟3 نمره از همه کسایی ک حتی یه جلسه غیبت کردن کم کرده ^_^ منم به جای 16 ..13 شدم:)))
زیبا نیست؟! 😐
پ.ن3: اون روز دلم یوهو گرف.. بغض کردم.. کاش اون جوری نمیشد..کاش محو میشد اون اتفاق از ذهنم..و کاش هیچ وقت اون شبای لعنتی پیش نمیومد
  • دلآشفت. ..

و چه میگذرد این روزها 😒😶

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۰۰ ق.ظ

سلام

این روزا یکم درگیرم حقیقتش..

یه پروژه جدید شروع کردم.. هیچ ربطی به رشتمم نداره 😐 بعضی ها تشویق میکنن و بعضی ها رک و غیر رک میگن علافی بخدا😒😂

فقط و فقط بخاطر دل خودمه که پیگیر میخوام بشم

دیگه مهم نیست برام تهش چی میشه..ادامه میدم یا نه اما مهم اینه ک پیگیر علاقم بشم.

اما موضوع دیگه چیه؟

چن روز پیش یاد رویای 15سالگیم افتادم و گفتم میشه یعنی؟ 

و ته دلم گف شاااید اونم بعد کلی سختی زیاد و در نهایت بی خیال شدم.

و مورد بعد آنکه میتونید باور کنید از ابان تا به الان هیچی خرید نکردم؟ : )

حتی یه روسری!✌

تازه ابان هم تنها هنرم خرید یه مانتو بود:/ وگرنه روسری و شال و شلوار لی و..

هیچی به هیچی..

-_-

خبر دیگه اینکه این قضایای توییتر افزایش ظرفیت و اینا رو نمیدونم درگیر دفاع و اینا شم یا ن 😒 حوصلش نیست اما احتمالا منم شرکت کنم 

مورد بعد عصر جدید واقعا دم اقای علیخانی گرم:)

برنامه بی نظیرش! اون پسر موفرفریه هیجان دار! و اون پسر بچه سنتی خوان و نقاشه! و اون شعبده بازه همشون محشرن :-)

و چه خوبه به همشون حسابی بها داده بشه..

مورد و حرف دیگ؟ کتاب خون شم والسلام

و در اخر خدا صبری بده ک من پذیرای غر غرهای مامان بزرگ باشم😐

از نصیحت در مورد درسس و مشق گرفته تا باز شدن بخت:| (اخه مامان بزرگ تو این سن؟! :/) تا گیر دادن به اینک فلان کار رو بکن و اون کار رو نکن!

و اخم هاش وقتی حتی من یه لحظه مقنعه یا روسری مشکی میپوشم:|

(از مشکی متنفر هستند ایشون و اعتقاد دارند دختر فقط باید رنگ قرمز و زرد جیغ بپوشه😂)


  • دلآشفت. ..

بهبود رابطه با خدا

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۶ ب.ظ
خیلی روابطم با خدا بد شده..
دلم سر یه قضیه ازش خیلی گرفته..
خیلی..
نیاید بگید حکمت و اینا.. 
الان نمیتونم بپذیرم واقعا ..الان بیاید کمکم کنید که روابطم بهبود پیدا کنه
چون من سر اون قضیه کم از کس دیگ نداشتم ولی اون شد ولی من نه. غرور له شد..
راهکار بهبود دارید؟ 
میشه کمک و دعا کنید.
حتی دوست ندارم دیگ برم گلزار.. یا امام زاده نزدیک محل..
  • دلآشفت. ..

به همین حد

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۳۷ ب.ظ
ترجیح میدم بی رحم و خشک باشم تا عاشق.
عشق فارغ از حال خوبی ک به ادم میده یه وقتایی بدجور حالتو میگیره و من خستم..
  • دلآشفت. ..

و خیر گذشت

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۲۶ ب.ظ

اینجانب اناتومی رو پاس شد  با یه نمره معقووول و دست و جیغ و هورا =)

اناتومی رو 12 نفر افتاده داشتیم..🙁

خیلیییی میترسیدم ازش:/

یه روز قبل امتحان میخاسم بزنم تو سر خودم  -_-

خداروشکر بخیر گذشت


  • دلآشفت. ..

تغییرات مثلا

جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۳۱ ب.ظ

یه تغییر..

امیدوارم بتونم 

حالا بیشتر میام میگم..

فعلا یه کتابو میخام شروع کنم به اسم 

لطفا موفقیت را باور کنید ..

میخونم و میخونم و میام نظرمو میگم

قطعا نباید جا بزنم

اره گریه اره

ولی جا زدن اخه؟ 

انقدر تو دلم رویاها دارم ک نباید خرابش کنم این همه سختی نکشیدم ک تو دانشگاه جا بزنم 

قطعا من مسولم نسبت به تک تک جمله هایی که تو دانشگاع باید یاد بگیرم تا موفق شم.

یه سری ویژگی های اخلاقیمم باید تغییر بدم.

تو بیان هم بیشتر بیام😐✌

دلم واسه فضای بجه های قدیم تنگ شده

از خیلیاشون بی خبرم :/

پ.ن: حتی اگ قوی هم نیستی اداشو در بیار خب ..

  • دلآشفت. ..

ترس دوباره؟! ..التماس دعا

چهارشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ق.ظ

امروز اگ بشه حرف ها دارم..

اخرین امتحانمه.

نگرانشم. بی زحمت دعا کنید🌿

#انقدر دور شدم ک نمیتونم راحت بنویسم حضرت رقیه پشتیبانم باش..

یا امام جواد و حضرت ابولفضل مثلا

یا شهدای این شهر..

...

التماس دعا دوستان..

  • دلآشفت. ..