گاه نوشت

آخرین مطالب

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

گاها بعضی جاها سیاست هم بد نیس :)

يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۲ ب.ظ

به نظرم هممون توی یه جایی از زندگی مون قاطع مقابل خودمون وایمسیسیم و میگیم بس کن..

دیشب از اون شبایی بود ک تا خود 4صبح با خودم کلنجار رفتم

خیلی چیزا رو مرور کردم و در انتها به این نتیجه رسیدم

بحثم پوچ بود..

به این نتیجه رسیدم هنوز نفهمیدم کجام!

هنوز متوجه نیستم که اینجای پایی ک من دارم توش قدم برمی دارم راهش این نبود..اصلا چاره اش این نبود..

شاید اصلا من یه عروسک شب خیمه بازی شدم.

باید مواظب خودم و رفتارام بیشتر باشم

چون الان بیشتر تو کانون توجهم و خراب کردم..

جوری ک تیکه های ساختمون دلم هرکدوم ی ور افتاده..

باید عاقلانه تر باشم 

 با سیاست تر :|💛

  • ۳۱ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۲
  • دلآشفت. ..

به نظرم چالشی سراسر فکره و ممنون از ایجاد این چالش توسط آقای جواد (وبلاگ سکوت)

و از دعوت آقا امیر هم ممنون :)

میدونم شاید ی جاهایی بخونید بگید باشه فهمیدیم دنبال عرفان و این چیزایی😂 اما این تجربه قبل مرگ تو ذهنم اومد و بعد نوشتم. یعنی چیزایی ک حس کردم اگ انجام ندم و بمیرم پشیمون میشم ..

1

تجربه اون لحظه ای که بایستم و بگم همونی شد که میخواسم،

این همونی که شد الکی نیستااا همون آدمی که میخوام شدم

صبور، مقاوم در عین حال مهربان و عاقل 

2

موفقیت هنری و علمیم.. برسم ب جایی که در کنار صدای شدیدِ بارون شیر قهوه ام رو بخورم و افتخار کنم به خودم 

3

اون جایی که مطمئن باشم خانوادم ازم راضین..  ته خوشبختیم احتمالا تضمین شدس

 

4

تجربه یه عشقِ سالم و خالص .. در عینِ رسیدن به آرامش

چ عشق مادی و چ عشق معنوی 

 

5

کمک به دلای خسته خانواده های فقر دار.. و سر زدن ب بچه های بیمار و بی سرپرست و رسیدن بهشون..

رفتن ب خانواده سالمندان و خوشحال کردنشون

 

6

لذت بردن از تک تک لحظه های حالم و امیدواری همیشه 

7

پایبندی به اعتقادات و تفکراتم چ الان چ چندین سال دیگ پیش از مرگم

مقبولیت عام (البته به نحو درست :] ) 

 

دیگه نمیدونم اما دغدغه های الانم همیناس✌

نمیدونم کیو دعوت کنم😅 ارتباطم خیلی محدوده..

اما همه اونایی که میبینن این پستو

و الخصوص : لیمووو..  اسمارتیز..داداش مهدی(آقای معلممون)🤓..

مستوووور

جناب آبی آسمانی... یک مسلمان.. تیارااا جان..

آلااا  و جناب زیتون

و اقای جستار که متاسفانه وبلاگشونو پاک کردند البته

  • دلآشفت. ..

امروز کل اهنگای گوشیمو پاک کردم :| 

 نوشته بود: نزار موسیقی تو رو بنده خودش کنه

و ی کلیپ دیگ که میگف ی نفر

ببین حال روحیت با کدام نوع موسیقی خوب میشه و من هرچی فکر کردم دیدم این اهنگایی ک ردیف شده تو گوشیم از احمدوند و تتلو

تا رضا بهرام و..

الان دیگ حالمو خوب نمیکنه فعلا گذاشتمش کنار

چون معتاده اهنگم شاید باورتون نشه اما مداحی دان کردم😁😁

ک وقتایی ک دلم تنگه هندزفری و تنهاییِ اتاقم میشه حداقل مداحی گوش بدم😁

من ادمایی ام ک میمیره واسه اهنگ امیدوارم دووم بیارم

و اینکه اگ مداحی قشنگی میشناسید معرفی کنید بهم چون چن تا بیشتر قشنگ نیافتم تازگی دانلود کردم😁😁

ی عمر بنده اون مدل موسیقی بودم ی تایم کوچیکی هم اینور رو تجربه کنم😝

پذیرای معرفی هاتون تو خصوصی هسم مرسی ازتون💛

مرسی ک هستید و بازم ببخشید ک هیچی نمیگم و کم حرف شدم پیشتون💛💛

ولی قول میدم برسه ب همین زودیا ک ی دختره قوی برگردم

تلاشمو میکنم

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۳۴
  • دلآشفت. ..

گنگ

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۴۶ ق.ظ

شاید بهترین سن و بهترین روزای زندگیم داره سخت میگذره و عجیب غریبب

اینکه بخاطر خودم بودن و کارام باید با ی سریا بجنگم

حتی با کسی که یه روزی فکر و دلمو گاهی مشغول خودش میکرد

و خوشحالم ک عاشقش نشدم اما

همون سهمی ک داره تو فکرم پر میکنه از خودش غلط محض بوده و هست

نمیدونم واقعا

بودن ی سریا کنارم باز خوبه.. رفیقی ک ترم بعد فارغ التحصیل میشه و..

و جهاده که بودنش باز خوبه کافی نیست واسم ولی بازم خوبه

خیلی سخته خیلی

راهی رو شروع کردم ک مقابلم ی لشکر مخالفن.. 

راهم درسته اما..

نمیدونم واااقعا کلافم

نمیخام غرنامه کنم اینجا رو اما دلم گرفته و باید تخلیه شم.

فقط دعا میکنم همه چی درست بگذره

من توان این همه چیزو..نمیگم ندارم قطعا داشتم که تا الان ایستادم اما خستم

تو این راه دارم بزرگ میشم

اما خستم شدم

گاهی فکر میکنم از همه چی و همه جا بزنم بیرون و تموم کنم ماجرا رو

ولی گاهی هم میگم باید صبور بمونم

نمیدونم واقعا نمیدونم

این روزا سرم شلوغ شده و حوصلمم پایین اومده ببخشید سر نمیزنم

ببخشید💛

  • دلآشفت. ..

دم دم های 4صبح عید و پیامی غریبه

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۰۹ ب.ظ

حدود تقریبا4 صبح بود..

پاهامو تو بغلم جمع کرده بودم و میگفتم دیدی نشد! 

بغضم کرده بودم حتی🙈 قشنگگگ اشک جم بود ک اره دیدی نشد این همه خودتو این چن روز سختی دادی و اخرم اماده نشد و اینا

فلان دختر قرار بود این کار رو کنه.. فلان اقا اینو! اما هیچ کدوم نشد حتی فلان دختر هم درگیر شد نتونس

یکم گذشت صفحه گوشیم چشمک زد..نگا کردم دیدم ی غریبه تو واتساپ پیام داده..

نمیدونم کی بود

چی بود

نوشته بود : سلام خوبین؟ من فلانی ام، این پروژه رو اماده کردم نمیدونم که خوبه یا نه..

و من؟ موندم!!!  چون اصلا ی درصدم درست این ادمو نمیشناختم و میگفتم این اصلا این کار رو نمیکنه!!

و یه لبخنددد گنددده نشست رو لبم و تو دلم کلی قربون صدقش رفتم:| خدا منو ببخشه:دی 

و همیشه مدلم این طوره طرف پسر باشه از 12شب ب این ور جواب پیام نمیدم و سین نمیکنم و  افلاین میشم🙈🙈

خیلیییی خودمو کنترل کردم ک تا صبح تحمل کنم و صبح ازش تشکر کنم🙈🙈

اما میدونیین به چی فکر کردم ؟ به اینکه تا خدا نخواد نمیشه من خودمو اون چن روز کشتم

و از طرف دیگ اگه اون بالایی بخواد شده حتی اون لحظه اخر میشه

میشه..

#عید رو با تاخیر تبریک میگم

#ی خاطره عیدانه _پروژه عید..

  • دلآشفت. ..