نمیشه بی تیتر باشه؟
بابابزرگ این روزا حال خوبی نداره..
حالت تهوع های پی در پی .. همیشه برام وحشتناک بود اینکه بیینم یه پیرمرد یا پیرزن به این حال بیفته.
از لحاظ روحی پدرم خیلی آسیب دیده
واسه همین راسش حوصله خودمم ندارم چ برسه وبلاگ نویسی
ولی با این اوصاف ب خودم افتخار میکنم.. ب اینکه با هر شرایطی تحت عادت وفق میدم.
دلم میگیره ولی منت نمیپذیرم
خسته میشم اما ادامه میدم.
بعضی چیزا اما دوس ندارم ولی کنار میام..
حس میکنم آدمی بنده عادته.. میگذره و بالاخره همه چی درست میشه
این قرنطینه هم خیلیامون زیادی پررنگ کردیم.. شاید واسه ادمی ک دم ب دیقه بیرون بود مهم بود ولی من نه:))))
فقط بحث مرگ و میر مردم سرزمینم حال گیره..
و البته کلاس های مجازی..
احتمالا روزای آتی یه بسته پست برسه دستم و سرش یکم ذوق دارم 😊
- ۰ نظر
- ۳۱ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۵۱