گاه نوشت

فلسفه خشم

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۰۰ ب.ظ

بعضی اوقات بعضی بحث های پدر و مادری یا بعضی زوج ها ک میبینم میگم چ لوس!

چ با خشم!

نمیدونم بعد ها خودم اگ تو بطن بحث ها باشم میتونم همین قدر منطقی ب قضایا نگاه کنم یا نه؟

نمیتونم فلسفه های خشم در قالب فریاد رو بفهمم

مگ آدمی که کنارمون هست چقد فاصله داره ک فریاد بزنیم؟  مگر خشم حل کننده مسائله؟ مگ حرف زدن اروم و با حوصله نمیتونه مفهوم برسونه؟

اصلا واژه تهدید به چه معناست؟ 

مگر انسان ها برای هم اند و اسیر و خان هستن ک هم رو تهدید میکنند؟

چرا ادم ها باید از ترس هم کاری نکنن؟

چقد دلم از خشم این دنیا گرفته!  ولی کاری هم  بر نمیاد

گاهی ب مهاجرت فک میکنم.. من عاشق ایرانم با همه سختی هاش ولی از اطراف کلافه ام.

بی حوصلگی، نفرت،  حسادت، خشم بدجور تو جامعه فعلی ریشه دوانده

و خوشبحال اونا ک اطرافشون همه ادم ها آرومن، چون حتی وجود یک فرد سمی همه رو تحت شعاع خودش قرار میده.

خدا دل، اخلاق و روح همه رو آروم کنه.. بازم شکر..❤

  • دلآشفت. ..

نظرات (۱)

خشم، بیشتر طبیعی تا فلسفی

پاسخ:
بله به صورت‌ کلی درسته
 ولی مد نظر من خشم در قالب فریاد بود
ک اصلا طبیعی نیست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی