گاه نوشت

آخرین مطالب

دعا ..

سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۶ ق.ظ

چقدر بد شد..

زمان اعتراض نمرمم گذشت

امروز جواب درخواستمم میاد.. نگرانشم.. :(

دیگ واقعا نمیکشم خدا..

دختره منو اون روز تو دانشکده دیده بعد میپره بغلم.. میگم چی شده؟

میگ فلان چیزی ک گفتی حاجت داد! مرسییی و این حرفا..

عمیقا خوشحال شدم واسه خوشحالیش .. اما حال من الان دقیقا فرم کسی شده ک نسخه کمک میپیچه ولی مال خودش کاری نمیتونه کنه..

میگن خدا تو دلای شکسته نشسته.. از رگ گردنم نزدیک تره به آدم..

خب پس چرا منو نمیبینی؟ :/ :(

اون روزم یکی از دخترا میگ من نه اهل نمازم و نه عبادت..

اهل هیچی نیستم تو ک اهلشی دعا کن..

دیگ اون موقع سرم سوت کشید.. دیگ فقط گفتم باشه حتما ولی نزدیکی به خدا مطمینم به این چیزا نیست..  تو ام دعام کن 

دوست داشتم بگیرم بغلش و به اندازه تمام حرفای دلم کنارش گریه کنم..

این وضعیت الان حق من نیست..

امروز لطفت رو شامل من کن.

چون دیگ واقعا نمیکشم.

حتی زبونم به نذر نمیچرخه فقط یه مادر شهید بود..

اونو صدا کردم.

پ.ن: ارباب سرم برای حرمت درد میکند..! #بین الحرمین

پ.ن2: ...

پ.ن3: قضیه امروز حل شه تو رو خدا :(

  • دلآشفت. ..

نظرات (۱)

سلام
ان شاءالله حل میشه
پاسخ:
سلام ممنون
^_^
ان شالله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی