گاه نوشت

آخرین مطالب

بی من تر از اینم نکن... #طلب میکنید براش؟!

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۰۱ ق.ظ

یه وقتایی حس میکنی تو سیاهیِ مطلقی..

هرچی دست و پا میزنی که خودتو نجات بدی از این مخمصه دلهره آور بیشتر میری تو قعر..

و اونوقته که حس میکنی تموم شدی..

دیگ دست و پا نمیزنی.. تنها یه گوشه خلوت میشه مرهم این روزای باقیت..

و من میون این تاریکی و این قعر..

میون این عمق ناامیدی و کنج خلوتم هرازگاهی به آسمون بالای سرم به نشونه هراس و امید زل میزنم..

گاها اشک میریزم و گاها شاید بیشتر مچاله میشم تو خودم..

اما ته دلم این روزا میگ هنوزم یه امیدی هست..

قبلا هم بوده حتی همون موقع  ک با هر دست و پا زدنم بیشتر غرق میشدم تو این باتلاق سیاه..

*میدانی ما نه تو را فراموش کردیم و نه دشمنی*

این حرف همون قرانه..

میشه بعد این سیاهی مطلق غرق روشنایی شم؟

آنقدر غرق شم ک چشمام از نور زیاد درد بگیره و من سیراب بودنت کنار خودم شم..

میگم ک حال دلم نا متعادله..

امید میخواد و روشنایی..

طلب میکنید براش؟

  • دلآشفت. ..

نظرات (۴)

چی شده؟

پاسخ:
میگم بعدا اگ درست بشه ..
فعلا خودمم گرفته ام ..
فقط دعا کنید درست شه

چقدر شبیه حاله منه!

امیدورام ته همه سیاهیای زندگی روشنایی ابدی باشه (:

پاسخ:
ایشالاه ک برسیم به اون روشنایی.
:)))

خدا رفیقی هست که هیچ وقت تنهامون نمیگذاره،رفاقت با خدا بهترین حس دنیاست...

انشالله همه با خدا رفیق باشیم...

امیدوارم به آنچه میخواید برسید

پاسخ:
ان شالله
ممنونم🙏 
همچنین

چقد حال دلتون شبیه منه😢

انشاالله به روشنایی وحال خوب برسید...🙏

پاسخ:
خیلی ممنون
همچنین ان شالله شما هم 🙏
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی