بمونه یادم نره
داشتم به این فکر میکردم زاویه دید ماها به اتفاقات اطرافمون چطوریه؟
مثلا واقعا به نتیجه ای که گیرمون اومده از اتفاقات تا حالا فکر کردیم؟
به اینکه اگ مثلا وارد رابطه کاری شدی که اطرافت پر بوده از حرف اما عمل نه
جز خشم چه ثمره ای میتونه بده بهت؟ شاید بهتر اینه ک فک کنیم اگ من از اون پروژه کاری گروهی زخم خوردم شاید درسای بزرگی هم کنارش گرفتم
اینکه یاد گرفتم واسه آغاز یه ایده خفن ابتداعا فقط رو خودم حساب کنم! که بدونم ادما تا یه جای خاصی دستت میگیرن ، اینکه بسنجم اگ کارت جدیده رقیب هم شدیده!
اینکه ممکنه ادما منفعت شون به مساله انسانیت پیشی بگیره و یا با حرف و شعار های شاید چرت پرت ذهن تو نسبت ب رقیبات منفی کنن
اطراف ما جریانات زیادی برقراره و سرشار از درس.
اگه تو یه رابطه رفاقتانه بی معرفتی دیدی شکر کن! چون یاد گرفتی هیچ آدمی تا ابد قابل اعتماد نیست، هیچ کسی جز خودت نباید اولویت باشه
اینا فعلا بمونه بعدا مفصلللل مینویسم 😁😀
- ۰۰/۰۳/۰۴