گاه نوشت

آخرین مطالب

اواخرِ آبان من

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۴۳ ب.ظ

رهایی! عجب واژه نابی ..

کلاف ذهنم کم کم داره باز میشه

آدما زندگیم میرن و میان و من؟ دیگ سعی میکنم گذشته نادیده بگیرم

سعی میکنم عاقل شم، خیلی غرق آینده نشم

مسخرسا ولی دلم نمیخواد الانم حتی تموم بشه  همین دورانی ک شده دوران سن جوانی و دانشجویی! 

سنی که اولش دلم میخواست همههه چیو تجربه کنم همه چیزُ:)

از درس و دانشگاه کانون های علمی و حاشیه ای و همه چیووووو حتی عشقو!

الان همشو اندکی تجربه کردم و حسم نه میخوادشون نه نمیخوادشون

ریاضت ، حس عجیب و خالصیه 

این چن وقت میخوام با خودم حملش کنم.. حتی اگ کمرمو بکشونه سخته

گذشتن از خیلی چیزا واسه رسیدن بهش میشه یعنی؟ :))))

درسو میخوام اونقدری ک بفهمم اشتباهه من ممکنه موجب خدشه حال ی آدم شه جدی بگیرم

دل بستن نمیخوام مگ از همه چی مطمئن شم همه چی یعنی همه چی یعنی صاف و خالص بدون شک اگرم نیست بمونه بعد

و کانون علمی و شورا صنفی؟ در اعتدال میخوامشون نه جوری ک منو درگیر خودش کنه

بمونه ب یادگار از روزای اخر ابان ،  مهمترین روزای زندگیم

#کامنت ها حرفاتون چشم میزنیم با هم ی کوچولو درگیرم حل شه میام☺

  • دلآشفت. ..

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی